نوشته شده توسط : blogkhan
شقایق فراهانی دیگر بازیگر این سریال هم درباره نقش خود گفت: من تا به امروز موقعیتی نداشتم تا با محمدرضا شفیعی همکاری داشته باشم، اما تعریف کارهای خوب وی را شنیده بودم، پس زمانی که فیلمنامه به من پیشنهاد شد و زمانی که فیلمنامه را خواندم آن را با اشتیاق پذیرفتم و حتی به نقشم نیز علاقه مند شدم.

وی افزود: یکی از امتیازات مهم این سریال نگاه دقیق به معضلات جامعه بود. معضلاتی که جامعه ما را به شدت آزار می دهد، البته پرداختن به معضلات شکلی نکوهش گونه نداشت، بلکه سعی شده که کارشناسانه تمام جوانب شناسایی شود.
فراهانی در پاسخ به سوال مجری که تکلیف مریم های جامعه چیست گفت: مریم های جامعه، تکلیفشان روشن است زیرا به یک آگاهی خوب رسیده اند اما روی سخن من با رعناهای اجتماعمان است که وقتی چالش های ارتباطی خودو پسرم را بررسی می کنم ریشه آنرا در حضور کمرنگم در سنین کودکی اش بواسطه ضروریات حرفه ام، در می یابم. تمام ناهنجاری ها رفتاری فرزندان به خاطر ضعف ارتباط با والدین است. باید ابتدا ارتباط انسانی میان خود و فرزندانمان را ایجاد یا اصلاح کنیم سپس برویم سراغ مسائل فرهنگی هنری اجتماعی. اگر رعنا هم چنین کرده بود به چنان وضعی دچار نمی شد نه خودش نه فرزندش.



:: بازدید از این مطلب : 478
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 24 ارديبهشت 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : blogkhan

 

 

 

 



:: بازدید از این مطلب : 428
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 24 ارديبهشت 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : blogkhan




:: بازدید از این مطلب : 427
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 24 ارديبهشت 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : blogkhan




:: بازدید از این مطلب : 416
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 24 ارديبهشت 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : blogkhan






:: بازدید از این مطلب : 416
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 24 ارديبهشت 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : blogkhan
شقایق فراهانی، برای‌ بازیگر شدن چه فاکتورهایی داشت؟

فراهانی: همان‌طور که می‌دانید، هنر همیشه در خانه ما بوده، به ویژه که پدرم پیشکسوت این کار است. از کودکی به خاطر پدر و مادرم به هنر علاقه‌مند شده و آن را ادامه دادم تا حال که این‌جا هستم.
زمانی که طوطیا اکران شد،همه بر این عقیده بودند که دختربهزاد فراهانی به عنوان یک
سوپراستار دیگر متولد شده است،
اما مدتی از شما در سینمای ایران خبری نبود تا این‌که در یک‌سال اخیر بسیار پرکار شدید، چه اتفاقی افتاد؟

فراهانی: این‌که چه اتفاقی افتاد، بارها گفتم که نمی‌دانم. شاید به نوعی در زندگی امتحان شدم، اما به هر حال تجربه بود، شاید هم انتخاب‌های درستی نداشتم... در حال حاضر هم به اوج نرسیدم، به هر حال فراز و نشیب‌ها به همراه تجربه، جزوی از زندگی افراد در هر مقطعی است.
 بازیگری از نگاه شما چیست؟
فراهانی: یک حرفه به همراه عشق است که من با این امید به آن نگاه کردم. شاید به این خاطر است که من بین سینما، مجموعه‌های تلویزیونی و تئاتر تفاوتی قائل نمی‌شوم، چرا که هر کدام جایگاه خاص خود را دارد و این عشق افراد است که، آنها را به سوی هر کدام از این سه گزینه می‌کشاند.
برای انتخاب نقش، چه فاکتورهایی را در نظر می‌گیرید؟
فراهانی: فیلم‌نامه را که می‌خوانم، دوست دارم آن نقش جای کار داشته باشد که خودم را نشان بدهم، این علاقه شخصی است، اما مسائل حاشیه‌ای، نقش مهمی دارد که بعضی مواقع باعث می‌شود درکارهایی که دوست نداری، بازی ‌کنی.
اولین‌بار که مقابل دوربین قرار گرفتی، چه احساسی داشتی؟
فراهانی: کاری از آقای کاربخش در سال 72 بود و پس از آن مجموعه حباب در سال 73، کار آقای معارفی. مقابل دوربین قرار گرفتن ساده نبود، اما به خاطر حضور پدرم این ترس در وجودم فروکش کرد. من از شش، هفت سالگی به همراه پدر تئاتر کار می‌کردم، در تئاتر که می‌دانید، تنها یک دوربین شما را نگاه نمی‌کند، بلکه صدها چشم نظاره‌گر شما هستند، از این‌رو ترس به آن شکل نداشتم... ارتباط با مخاطب را تجربه کرده بودم، حس من در آن لحظه این بود که به بازی ادامه بدهم و خودم را به جایگاهی برسانم.
آرزو داشتی چه نقشی بازی کنی که تا امروز نتوانستی؟
فراهانی: خیلی دلم می‌خواست نقش‌های ماندگار بازی کنم که در سینمای ایران بماند، مثل «باشو غریبه کوچک» اما هنوز به این آرزو نرسیده‌ام، فکر کنم در سریال «کلاه پهلوی» نقشی که بازی کردم ماندگار شود.
شقایق فراهانی چه‌‌طور آدمی است؟
فراهانی: آدم... یک آدم عادی که زنده است.
طوری پاسخ دادید که انگار از خودتان ناراحت هستید؟
فراهانی: به هر حال بارها پیش آمده که از خودم ناراحت شدم، به‌خصوص وقتی که باید قدر خود را می‌دانستم، اما ندانستم،زمان هم که بگذرد، دیگر نمی‌توان برگشت.
آینده کاری‌تان را چگونه پیش‌بینی می‌کنید؟
فراهانی: غیرقابل پیش‌بینی است، چرا که شغل ناامنی داریم و همین‌ ناامنی اجازه نمی‌دهد یک برنامه‌ریزی درستی داشته باشیم.
یعنی ممکن است یک روز بگویید دیگر نمی‌خواهم بازی کنم؟
فراهانی: بله، ممکن است، شاید یک عشقی فرای عشق بازیگری بیاید که من بازیگری را کنار بگذارم.
نظرت درباره ژانر طنز چیست؟
فراهانی: ببینید، ما در موقعیتی کار می‌کنیم که ژانرطنز برای یک هنرپیشه زن مهیا نیست، فکر نکنم خانم‌ها بتوانند در این ژانر موفق شوند. خیلی از محدودیت‌ها باعث می‌شود که یک زن نتواند به آن نقش پرو بال بدهد، اما این محدودیت‌ها برای مردان وجود ندارد و به همین خاطر آنان در ژانر طنز موفق‌ترند. برای مثال مردان راحت‌تر دیالوگ‌ها را بیان می‌کنند یا ممکن است شوخی‌هایی بکنند که یک زن نتواند مقابل دوربین این کار را انجام دهد.
به نظر شما تئاتر کارخانه بازیگری است؟
فراهانی: نه؛ از آقای پرستویی شنیدم که تئاتر در اصطلاح، یک بازیگر را روغن کاری می‌کند.
برای شقایق شدن چه هزینه‌هایی پرداخت کردید؟
فراهانی: هزینه‌های زیادی... این‌که دو سال و هفت ماه بیکار بودم و طی این مدت هیچ‌کس حال مرا نپرسید.
یعنی ممنوع‌الکار بودید؟
فراهانی: ببینید، ممنوع‌الکار بودن را اعلام نمی‌کنند، اما وقتی سر ده‌ها فیلم می‌روی و بعد می‌بینی که تو را انتخاب نمی‌‌کنند، فکر می‌کنید چه معنایی داشته باشد و بعد هم کم‌کم متوجه می‌شوی که یک «جو» برای شما این‌گونه می‌خواهند، من هم از سال 1381 به مدت دو سال و هفت ماه این اتفاق را تجربه کردم.
یعنی می‌خواهید بگویید، یک باندبرای شما این‌گونه خواست؟
فراهانی: نامش را نمی‌دانم که باند است یا چیز دیگری... اما موقعیتی برای شما پیش می‌آید که نمی‌توانید به فعالیت خود ادامه دهید. می‌خواهم در حال حاضر پیشکسوت‌های سینما را برای شما مثال بزنم، آنها پس از یک عمر کار کردن، حال نمی‌توانند به راحتی زندگی کنند،‌ هیچ حمایتی از جایی نمی‌شوند، این آینده ما هم هست، جز این است؟
از محیط سینما خسته شدید یا نه؟
فراهانی: خسته نشدم، ولی آن ذوق هنری سابق را ندارم. عشق سینما هنوز در دلم نمرده، اما آن هیجان سابق را هم ندارم، دلیلش را هم نمی‌دانم، شاید هم پا به سن گذاشتم (می‌خندد)
نمی‌خواهید بیشتر توضیح بدهید، درباره آن دو سال و هفت ماه؟
فراهانی: چه فایده‌ای دارد، به هر حال جزو افت و خیزهای زندگی من بود که گذشت.
به نظر خودتان نقش‌های کلیشه‌ای بازی نکردید؟
فراهانی: من نقش‌های متفاوتی را بازی کردم یا شاید نقش‌های کلیشه‌‌ای کمتر بازی کردم. من در هنر همه‌گونه تیپ را دوست دارم تجربه کنم، اما دوست دارم بیشتر در نقش‌هایی بازی کنم که هیچ‌وقت کهنه نشود.



:: بازدید از این مطلب : 452
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 24 ارديبهشت 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : blogkhan
به عنوان خواهر بزرگ‌تر، از موفقیت گلشیفته خوشحال هستید؟

فراهانی: مسلما همین‌طور است، اولین کسی که گلی را به دنیای بازیگری آورد خود من بودم. یادم می‌آید، مادرم به خاطر رشته تحصیلی گلشیفته که موسیقی بود، به شدت با این‌که او رو به بازیگری بیاورد مخالفت می‌کرد. او دلش می‌خواست گلشیفته در رشته تحصیلی‌اش به رشد و شکوفایی برسد... از آن‌جا که پدرم خود سینمایی بود، پیشنهادهایی به او می‌شد که گلشیفته را به این وادی بیاورد، بگذریم... یک روز مادرم در منزل نبود، داریوش مهرجویی می‌خواست فیلمی بسازد که آقای شریفی‌نیا انتخاب بازیگر آن را بر عهده داشت، من گلی را به دفترش بردم، از گلی عکس گرفتند و روز بعد هم او را به دفتر آقای مهرجویی بردم و از گلی تست گریم گرفتند. پس از تست گریم، صورت گلی تغییر کرده بود، در برگشت به منزل از خودم می‌پرسیدم که جواب مادرم را چه بدهم... مادرم برخورد شدیدی با من داشت، اما به هر حال گلشیفته آن نقش را گرفته بود، از طرفی پدرم هم بدش نمی‌آمد که گلشیفته به سوی سینما برود. در آن فیلم، گلی نقش یک بچه را بازی می‌کرد، من هم قرار بود در یکی دو سکانس پایانی نقش بزرگی‌های گلی را ایفا کنم. نام آن فیلم «درخت گلابی» بود، اما شاید برایتان جالب باشد، بدانید بعدها فیلمنامه تغییر کرد و نقش‌ بزرگی‌های گلی حذف شد (می‌خندد) و تنها عکس‌های مرا در صحنه گذاشتند. خوشحالم که نقشی در بازیگر شدن او داشتم.

هنوز هم شما راهنمایی‌اش می‌کنید؟

فراهانی: نه دیگر، حالا باید او مرا راهنمایی کند، همان‌طور که می‌بینید فیلم‌هایش هم موفق شدند. گلی وقتی که بزرگ شد درایت بیشتری در انتخاب نقش‌ها از خود نشان داد. البته به شرایط هم بستگی داشت، من در آن زمان یک آدم مستقل بودم و گلی هم دختر بابا بود… نه این‌که من دختر بابا نبودم، اما بودن در کنار پدر و این‌که نگران آینده‌ اقتصادی نباشی، باعث می‌شود که در انتخاب نقش‌هایت دقیق‌تر باشی. یعنی شما نگران آینده بودید؟ فراهانی: نه به آن شکل، اما مسائل اقتصادی اجبار می‌کند که کار کنیم، نه این‌که هر نقشی را بگویند کار کنم، اما باید کار می‌کردم. چون که مستقل بودم...ولی زمانی که گلی خانه بابا بود، مشکل اجاره‌خانه و دغدغه‌ مالی نداشت، پس راحت‌تر نقش‌هایش را انتخاب می‌کرد، در صورتی که برای من اوضاع تا حدودی متفاوت‌ بود...

در سال‌های اخیر، سینمای ایران به شدت به چهره و ستاره‌های جذاب اهمیت می‌دهد، نظر شما چیست؟


فراهانی: در همه جای دنیا همین‌طور است، این فاکتورها برای سوپراستار شدن احتیاج است، اما دلیلی برای ماندگاری نیست.

اصلا در سینمای ایران سوپراستار داریم و از نظر شما سوپراستار یعنی چه؟
فراهانی: سوپراستار یعنی این‌که یک بازیگر بنا به هر دلیلی از جمله چهره خوب، رفتار و استعدادش، به یک‌باره مشهور شود... اما باز هم این سوپراستار شدن با ماندگاری تفاوت دارد، بله سوپراستار ماندگار داریم، پرویز پرستویی، محمدرضا فروتن...
گلشیفته در حال حاضر سوپراستار است؟
فراهانی: بله، گلی سوپراستار است، دلم نمی‌خواهد در مورد گلی به پرسشی پاسخ بدهم!
چرا؟
فراهانی: ببینید، اگر تعریف کنم می‌گویند خواهرش است، اگر انتقاد کنم، می‌گویند دو خواهر با یکدیگر بد هستند...
خیلی‌ها شما را با هم مقایسه می‌کنند؟
فراهانی: به‌طور کلی مقایسه افراد کار درستی نیست، هر کدام از انسان‌ها جایگاه خودشان را دارند.
فکر کنیم که در دو سال اخیر، خیلی‌هادوست داشتند لج شقایق فراهانی‌‌ را در بیاورند؟
فراهانی: (می‌خندد) خوب در بیاورند، اما این کار درستی نیست، با این‌حال هستند افرادی که ما را با یکدیگر مقایسه می‌کنند. هستند افرادی که جهت‌دار به این مسئله فکر می‌کنند، از طرفی من خواهرم را بزرگ کردم و همیشه آرزوی موفقیت او را داشتم.
شده گلی با شما مشورت کند؟
فراهانی: نه زیاد، چون می‌بیند که من انتخاب‌های اشتباهی کردم، از این‌رو او با من زیاد مشورت نمی‌کند، از طرفی من احساسی‌تر رفتار می‌کنم، اما گلی عاقلانه رفتار می‌کند. در حال حاضر من در انتخاب نقش‌هایم بیشتر از او راهنمایی می‌خواهم.
از کارهای اخیرتان راضی هستید؟
فراهانی: بد نبود، قلقلک، صحنه جرم و مهمان… کارهای اخیر من بود.
واقعا شما باندهای سینمایی رامی‌شناسید، با این‌حال با آنها کار می‌کنید؟
فراهانی:کار نکنیم، چه کار کنیم. اگر هم باندی باشد، دلم می‌خواهد بگویم، نه، اما اجازه بدهید یک توضیح کامل بدهم. ببینید، من در حال حاضر پروژه‌ای تحویل می‌گیرم، از این‌رو دوست دارم اطرافیان خود را بر سر کار بیاورم، فکر نکنم نام این را باند بگذارید، از طرفی دست خیلی‌ها را هم می‌گیرم که نان بخورند.
و خیلی‌های دیگر نان نخورند، گرچه در خیلی از کشورهای جهان این‌گونه است؟
فراهانی: نه این‌گونه نیست، چون که سینمای ایران با سینمای جهان به هیچ عنوان قابل مقایسه نیست. در سینمای دنیا یک بازیگر پول خوبی از کلیپ‌های تلویزیونی و آگهی‌های تجاری به دست می‌آورد، اما در ایران وضع بدین شکل نیست، این‌جا یک بازیگر در کلیپ موسیقی بازی می‌کند، هزار نفر به او ایراد می‌گیرند، بیلبوردهای تبلیغاتی هم که در حال حاضر ممنوع شده است... الان من دوست دارم که کلیپ بازی کنم، اما می‌ترسم که خیلی‌ها بگویند شقایق چون بیکار شده کلیپ‌ بازی می‌کند؟!
در برنامه شب شیشه‌ای خیلی‌ها از گفته باران کوثری در مورد شما ناراحت شدند؟
فراهانی: ببینید، باران و گلی از کودکی با هم دوست بودند و بزرگ شدند. آن روز باران بر اثر بی‌تجربگی گفت که از کارهای گلی خوشم می‌آید، گرچه شیطنت‌های مجری برنامه را هم نباید نادیده گرفت... البته من تنها یک قسمت از شب شیشه‌ای را دیدم... اصلا برنامه‌های دیگر را ندیدم،‌ شاید آنچه را هم که الان می‌گویم، تنها شنیده‌هاست، اما پس از برنامه باران کوثری، خیلی‌ها با من تماس گرفتند و از آن طرز صحبت ناراحت شدند، شاید باور نکنید، سر صحبت باران عزیز، سه کارگردان هم با من تماس گرفتند و نقش‌های خوبی را به من پیشنهاد کردند، آنها گفتند «از آن‌جا که از پاسخ باران ناراحت شدیم، خواستیم از شما دلجویی کنیم»... گرچه باید اشاره داشته باشم، باران هم اگر چنین نظری را مطرح کرد، با توجه به بی‌تجربگی و همچنین مسائل شخصی که از گذشته بوده، چنین نظری داده است...
مسائل شخصی؟
فراهانی: نه، نه... اشتباه برداشت نکنید، صمیمی‌ترین دوست من در وادی سینما «آتنه فقیه‌نصیری» است. شاید خیلی‌ها از من بپرسند بین آتنه و خانم... کدام را می‌پسندی و من آتنه را انتخاب کنم، باران هم از آن‌جا که با گلی ارتباط زیادی داشته، گلی را انتخاب کرده و هیچ قصد بی‌احترامی هم نداشته است. شاید پرسش برنامه شب شیشه‌ای را از افرادی که با من ارتباط دارند، بپرسید، آنها هم بگویند، ما شقایق را بیشتر دوست داریم.
اما به هر حال فکر می‌کنیم آن گفتگو تبعات زیادی داشت؟
فراهانی: تبعات آن بیشتر به سود من بود، چرا که ضدتبلیغ، خود نوعی تبلیغ است.گرچه تا دو هفته پس از برنامه با من تماس می‌گرفتند و درباره آن برنامه اظهار‌نظر می‌کردند.
حالا اگر کسی از شما بپرسد که باران کوثری چنین نظری درباره شما دارد،
نظر شما چیست؟

فراهانی: نظرش قابل احترام است. اجازه بدهید آدم‌ها را با یکدیگر مقایسه نکنیم.
آرزوی شما برای سینمای ایران؟
فراهانی: هنرمندان به امنیت شغلی برسند.
نظرتان درباره مدیربرنامه چیست؟
فراهانی: خیلی در ایران رایج نیست، گرچه تعدادشان انگشت‌شمار است، اما با این‌حال چیز بدی هم نیست... برای مثال من در چند کار پولم را نگرفتم، اما وقت نکردم که اقدام کنم، فکر کنم مدیربرنامه در این موارد به کار می‌آید.
نظرتان درباره این واژه‌ها...

مادر: عشق

پدر: کودک

برادر: عزیز

خواهر: شیرین

یک خاطره جالب از گلی؟

فراهانی: یک روز سرد زمستانی که کسی در خانه نبود، گلی و آذرخش را به حیاط بردم، صورت‌شان را نقاشی کردم، آن هم زیربرف... از آنها عکس گرفتم، پس از این اتفاق، هردوی‌شان سرمای سختی خوردند... من هم به مادرم چیزی نگفتم... غافل از این‌که آن عکس‌ها در دوربین‌ است، پس از چند ماه که پدرم عکس‌های دوربین را ظاهر کرد، مادرم متوجه شد که چرا آن روز گلی و آذرخش سرما خوردند...




:: بازدید از این مطلب : 513
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 24 ارديبهشت 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : blogkhan
متولد۲مرداد ۱۳۵۱

مدرک تحصیلی: دیپلم گرافیک از هنرستان هنرهای تجسمی و فارغ التحصیل نقاشی از دانشگاه آزاد اسلامی.

دختر بهزاد فراهانی و فهیمه رحیم نیا

خواهر گلشیفته فراهانی

از کودکی همراه پدر و مادرش (بهزاد فراهانی و فهیمه رحیمی نیا) به بازی در تئاتر پرداخت.

با حضوری کوتاه در فیلم « لیلا » به سینما آمد اما تنها درفیلم « چتری برای دو نفر » توانست توانایی های خود را به نمایش بگذارد. بازی او در این فیلم کاملا بر بازی بازیگران مقابلش – رضا کیانیان و هدیه تهرانی – برتری دارد.

با بازی خوبش در فیلم « پروانه » در سطح بین المللی هم توانست موفق شود.

………………………………………………

شقایق فراهانی مجموعه آثار:

    مادرانه(جواد افشار)

    حیرانی

    بیداری

    بی خداحافطی (احمد امینی . ۱۳۹۱)

    خنده در باران (داریوش فرهنگ . ۱۳۹۰)

    محاکمه در خیابان ( مسعود کیمیایی ، ۱۳۸۷)

    دل شکسته (۱۳۸۷)

    وقتی همه خوابیم (۱۳۸۷)

    دایناسور (۱۳۸۶)

    مظفرنامه (۱۳۸۶)

    مقلد شیطان (۱۳۸۵)

    مهمان (۱۳۸۵)

   نصف مال من نصف مال تو( وحید نیکخواه آزاد،۱۳۸۵)

    راه طی شده (۱۳۸۴)

    صحنه جرم، ورود ممنوع! (۱۳۸۴)

    قلقلک (۱۳۸۴)

    شارلاتان (۱۳۸۳)

    پروانه ای در باد (۱۳۸۲)

    آدمک‌ها (۱۳۸۰)

    سیندرلا (۱۳۸۰)

    چتری برای دو نفر (۱۳۷۹)

    راز شب بارانی (۱۳۷۹)

    سمفونی تاریک (۱۳۷۹)

    شب‌های تهران (۱۳۷۹)

    شهرت (۱۳۷۹)

    صدای سخن عشق (۱۳۷۹)

    طوطیا (۱۳۷۷)

    عشق کافی نیست (۱۳۷۷)

    مهره (۱۳۷۷)

    لیلا ( داریوش مهرجویی ، ۱۳۷۵)



:: بازدید از این مطلب : 497
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 24 ارديبهشت 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : blogkhan

شما این روزها احساس خوشبختی می‌کنید؟

من در رابطه با ارتباطم با خدا احساس خوشبختی می‌کنم. هر چند که ممکن است در بعضی موارد زمینی چالش‌هایی داشته باشم اما در رابطه‌ای که با خدای خودم دارم خیلی راضی و خوشبخت هستم. امیدوارم خدا هم از من راضی باشد.

پدر و مادرم عاشق همدیگر بودند

 تعریف شما از عشق چیست؟

عشق تسلیم است. عشق معنی گسترده‌ای دارد. تسلیمی است که در آن توسل و توکل وجود دارد. معنی واقعی آن همان تسلیم است. تعریف عشق به معنی واقعی، رسیدن به عشق الهی است.

 تا حالا در زندگی عاشق شده‌اید؟

عشق زمینی بله اما امیدوارم روزی به عشق الهی برسم. فکر می‌کنم هر انسانی باید عشق را تجربه کرده باشد. به یاد بزرگواری که می‌گفت آدمی که عاشق نشده باشد که آدم نیست. همیشه پدر و مادرم عاشق هم بودند و همیشه عشق را بین این دو نفر دیده‌ام. خانه ما همیشه مملو از عشق پدر و مادرم به هم بوده است. فرزندانی که پدران و مادران عاشق دارند، زندگی موفق‌تری دارند.



:: بازدید از این مطلب : 487
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 24 ارديبهشت 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : blogkhan
  شقایق از آن دست بازیگرانی نیست که دچار غرور کاذب شود، به همه نظرها احترام می‌گذارد و دوست دارد به انتقادها هم توجه کند، چرا که راز ماندگاری را در بی‌شیله پیله بودن می‌داند، نه غرور کاذبی که این روزها متاسفانه بسیاری از بازیگران سینمای ایران به آن دچار شده‌اند... حتی زمانی که در برنامه شب شیشه‌ای، باران کوثری، گلشیفته را به شقایق ترجیح داد، در صورتی که می‌توانست حداقل پاسخی بدهد که شقایق از او ناراحت نشود، اما اشتباه نکنید! شقایق نه تنها ناراحت نشد، بلکه به نظر باران هم احترام ‌می‌گذارد و برایش آرزوی موفقیت می‌کند... و این خصلت بازیگران مردم‌دار است که باید این چنین عمل ‌کنند... شقایق با این‌که چند سالی مورد بی‌مهری قرار گرفت، اما با اعتماد به نفس هر چه تمام‌تر، همان‌‌طور که از پدر آموخته شکایتی ندارد و می‌گوید: تقدیر چنین بود. او از جمله بازیگران بااستعداد سینمای ایران است که اعتقاد دارد باید این استعداد را پرورش داد و به آن دست یافت... او ماندگاری را به سوپراستار شدن ترجیح می‌دهد و برای خودش و دیگر بازیگران سینمای ایران آرزو می‌کند که همه به امنیت شغلی برسند، چه جوان چه پیر... این بازیگر سینمای ایران، نقاش چیره‌دستی نیز است و این هنر را از مادر به ارث برده است. وی حرف‌های زیادی برای گفتن داشت، از زمان‌هایی که به او نقش پیشنهاد نمی‌شد، اما هیچ‌گاه امیدش را از دست نداد، چرا که اعتقاد داشت «تا شقایق هست زندگی باید کرد».



:: بازدید از این مطلب : 459
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 24 ارديبهشت 1394 | نظرات ()