نوشته شده توسط : blogkhan
پیشنهاد یک دوست مبنی بر «انتشار مجموعه های الکترونیک منتخب آثار غزل پست مدرن» یکی از معدود پیشنهادات خوب و غیرجنسی بود که در این چند ماه به من شده است. رسیدن دانلود کتاب «آموزش وزن به زبان ساده» و همچنین «خانه ای که وسط اتوبان است» در زمان کوتاهی به مرز 6700 و 4500، بدون هیچ تبلیغ گسترده و تنها با تکیه به خبررسانی مخاطبین آگاه، مرا در عملی کردن این پیشنهاد مصمم تر کرد.

حدودا 4 سال قبل بود که اولین جشنواره ی غزل پست مدرن توسط «رضا صحرایی» و با یاری «حامد داراب» برگزار شد و آثار راه یافته به مرحله ی نهایی (با داوری سرکار خانم اختصاری و سرکار خانم زنده دل) در مجموعه ای تحت عنوان «گریه روی شانه ی تخم مرغ» جمع آوری شدند. این کتاب به سرعت نایاب شد و نسخه ی PDF آن در اینترنت چند هزار بار دانلود گردید. استقبال خوب از این مجموعه نشانگر نیاز به جمع آوری کتاب های مشابه (مخصوصا با گسترش این جریان در سال های اخیر) بود.

از همین امروز تا انتهای دی ماه اشعاری از خود و دیگران را که قابل قرار گرفتن در ژانر «غزل پست مدرن» هستند به صورت فایل word به آدرس postmodern14@gmail.com ایمیل کنید. آثار جمع آوری شده که از حداقل های مورد نظر بنده برخوردار باشند در این مجموعه به چاپ خواهند رسید. لطفا حداقل 2 و حداکثر 10 اثر از خودتان یا شاعر مدّ نظرتان را ارسال کنید.

 

چند نکته ی خیلی مهم:

1- اشعار حتما به صورت فایل word بوده و attach شوند

2- زیر هر شعر، اسم شاعر (مثلا اسم خودتان) را بنویسید

3- در صورتی که تا دو روز به ایمیل شما پاسخ داده نشد یعنی نرسیده است!!

4- شعر فرستاده شده توسط شما می تواند حتی از شاعران قدیمی مثل مولانا باشد!!

5- آثار تا انتهای دی ماه جمع آوری شده و در اواخر بهمن ماه منتشر خواهند گردید

6- دوستی یا دشمنی بنده با شاعران، هیچ تاثیری بر روی انتخاب آثار نخواهد داشت. پس بی هیچ پیش فرض و نگرانی آثار شاعران محبوبتان را برای ما بفرستید. فکر می کنم در این سال ها، در تمام داوری ها و انتخاب هایم بی طرفی خودم را اثبات کرده ام.

 

و مهم ترین نکته: خبر این پست و این مجموعه را در جلساتتان بگویید. در وبلاگتان لینک بدهید. در فیس بوک و پلاس و... شیر کنید. برای دوستانتان اس ام اس کنید. چون می خواهم این مجموعه کامل ترین کتاب در این زمینه باشد و برای سال ها علاقمندان و اساتید ادبیات به عنوان رفرنسی معتبر به آن مراجعه کنند. این مجموعه هیچ سود مادّی یا معنوی برای من و شما نخواهد داشت اما وظیفه ای است که در مقابل ادبیات معاصر و آیندگان داریم.

از همین امروز منتظر «غزل پست مدرن»های شما هستیم...




:: بازدید از این مطلب : 372
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 27 ارديبهشت 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : blogkhan

همه آنچه می خواستی درباره قافیه بدانی، اما هیچوقت جرات نمی کردی بپرسی       

آموزش قافیه برای شعر و ترانه ی فارسی چندان دشوار نیست. اما اگر بحث علمی را کنار بگذاریم و کاربردی به آن نگاه کنیم از این هم ساده تر می شود و در یک جلسه قابل یادگیری است. بسیاری از دوستان و اساتیدم به این قوانین مسلط هستند اما پیشنهاد می کنم این مطلب را share کنند و لینک بدهند تا دوستان جوان و تازه کارتر هم بخوانند و استفاده کنند:

پیش فرض: تمام کلمات یکسان ِ بعد از قافیه که معنای یکسان دارند جزء ردیف هستند. مثلا وقتی «درختش» و «تختش» را داریم حرف «ش» در هر دو، حرف الحاقی و به معنای «او» بوده و معنای یکسانی دارد. پس ردیف است و قافیه ها «درخت» و «تخت» هستند.

نکته 1: آخرین حرف اصلی قافیه را «رَوی» می نامند. پس در درختش «ت» حرف روی است.

قانون کلی قافیه: آخرین مصوت قافیه و تمام صامت های (حروف) بعد از آن باید یکی باشند. در مثال «درَخت» و «تـَخت» آخرین مصوت، فتحه (-َ) است و حروف بعد از آن «خ» و «ت» هستند که یکی می باشند.

حالت اول: اگر قافیه با مصوت بلند (به جز «ای») تمام شود به تنهایی برای قافیه شدن کفایت می کند. مثال برای «ا»: دریا و صحرا و تنها و... مثال برای «او»: جارو و بانو و سوسو و...

حالت دوم: اگر قافیه با مصوت های کوتاه (فتحه و ضمه و کسره) یا مصوت بلند «ای» تمام شود با آن مثل ردیف برخورد می کنیم! یعنی حذفش کرده و بقیه ی کلمه باید قافیه باشد. مثلا «دایره» و خاطره» که در واقع «دایر ِ» و «خاطر ِ» هستند. کسره را حذف می کنیم و «دایر» و «خاطر» باید قافیه باشند.

نکته 2: کلماتی مثل «دایره»، «نامه»، «فاجعه»، «روزه» و... در واقع با کسره تمام شده اند و می شود آنها را به این شکل نوشت: «دایر ِ»، «نام ِ»، «فاجع ِ»، «روز ِ» علت نوشتن کسره به شکل «ه و ـه» آن است که در فارسی ما مصوت های کوتاه را نمی نویسیم و اگر کسره ی انتهایی این کلمات نوشته نشود با کلمات مشابه «نام»، «روز» و... قابل اشتباه هستند.

اما چند استثناء هم وجود دارند که بعد از این کسره، صامت «ه» واقعا وجود دارد. مثل «دِه»، «زره»، «له کردن»، «مه غلیظ» و... که البته تعداد این کلمات مخصوصا در زبان امروز بسیار کم است.

نکته 3: مصوت بلند «ای» چون کشیدگی کمتری نسبت به مصوت های بلند دیگر دارد و همچنین اکثر «ای»ها در انتهای کلمه پسوند هستند معمولا از قوانین مصوت های کوتاه پیروی می کند.

حالت سوم: «مصوت کوتاه یا بلند»+ یک یا چند صامت (حرف): مثال: «آدَم» و «غـَم» که «فتحه» و حرف های پس از آن یعنی «م» یکی هستند. یا «قند» و «آرزومند» که «فتحه» و حرف های بعد از آن یعنی «ن» و «د» یکی هستند. یا «بار» و «دار» که مصوت بلند «ا» و حروف بعد از آن یعنی «ر» یکی هستند.

مثال برای حرف رَوی متحرک: «بربری» و «برادری». همانجور که گفتیم «ی» و مصوت های کوتاه انتهایی را حذف می کنیم یعنی می شود «بربَر» و «برادَر» که در آنها «فتحه» و صامت های بعد از آن یعنی «ر» یکی هستند.

نکته 4: در قافیه ی جدید، شناسه ها یا علامت جمع را یکبار می توان قافیه کرد. مثلا اگر قافیه «آتش» و «آرش» و... باشد می توان یکبار «دستش» (که دست+ش است) را قافیه کرد. یا اگر قافیه «میدان» و «زندان» و... باشد می توان یکبار «گنجشکان» (که گنجشک+ان است) را قافیه کرد. مشخص است که در غیر این مورد، «علامات جمع» و «شناسه ها» جزء ردیف هستند و مثلا «گنجشکان» و «درختان» با هم قافیه نمی شوند!

نکته 5: کلماتی که یک شکل بوده اما معنی متفاوتی دارند می توانند قافیه شوند هرچند امروزه این کلمات بسیار کم شده اند: «مبارک باد» و «می وزد به بغض مترسک، باد» در اینجا چون معنای «باد» در دو مصرع متفاوت است قافیه است (البته کلمه ی قبلی یعنی «مبارک» و «مترسک» هم قافیه هستند و به این وضعیت، دو قافیه ای یا ذوقافیتین می گویند)

نکته 6: کلمه ی «کوهی ست» با «راهی ست» قافیه نمی شود چون «است» که ردیف است و «ای» هم که حذف می شود و باید «راه و «کوه» قافیه شوند که درست است «ه» در آنها مشترک است اما چون مصوتشان متفاوت است پس قافیه نیستند. اما استثنائا کلماتی مثل چیست، نیست، کیست و... می توانند با هم قافیه شوند و اشکالی ندارد.

نکته 7: کلماتی مثل «درو»، «نو» و... در واقع با ضمه تمام نشده و با «ow» تمام می شوند پس می توانند با هم قافیه شوند مثل غزل «مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو». اما امروزه کلماتی که ظاهر مشابه دارند اما در گذشته با این کلمات قافیه نبودند را هم قافیه می کنیم و مشکلی ندارد مثل «تو» و «دست من و...» و...

نکته 8: اگر حروف قافیه از لحاظ شنیداری یکی باشند اما نوشتار متفاوت داشته باشند قافیه را «سماعی» می نامند. در گذشته شاعران از این قوافی پرهیز می کرده اند اما امروزه گاهی در حدّ یک یا دو مورد در یک شعر از این قوافی استفاده می شود و مثلا «قنوت» و «خطوط» را مرحوم «قیصر امین پور» قافیه کرده است. در ترانه (به علت ویژگی شنیداری آن) به کارگیری این قوافی اشکالی ندارد.

نکته ی آخر: اگر حرف روی متحرک باشد (یعنی «مصوت کوتاه» یا «ای» به آن متصل باشد) و آخرین مصوت قافیه، «مصوت کوتاه» باشد این مصوت کوتاه می تواند تغییر کند! اگر به زبان ساده و با مثال بخواهیم توضیح دهیم مثلا قبلا خواندیم که «بربری» و «برادری» با هم قافیه هستند، چون بعد از حذف «ای» مصوت کوتاه فتحه یکی است و «ر» هم حروف رَوی بوده و مشترک است. اما چون این حرف روی (در اینجا «ر») متحرک است مصوت کوتاه آخر قافیه (در اینجا «فتحه» یا –َ) می تواند تغییر کند و مثلا دلخوری یا فرفِری هم می توانند قافیه محسوب شوند.

در مثالی دیگر «خنده» با «بَنده» قافیه است چون کسره حذف شده و «خند» و «بند» دارای مصوت کوتاه مشترک («فتحه») و حروف یکسان «ن» و «د» هستند. اما چون حروف رَوی یعنی «د» متحرک است پس می تواند مصوت کوتاه (در اینجا «فتحه») تغییر کند و مثلا «زِنده» نیز با این کلمات قافیه شود.

سید مهدی موسوی

 

 

برگرفته از www.bahal21.persianblog.ir




:: بازدید از این مطلب : 335
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 27 ارديبهشت 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : blogkhan

(برگرفته از وبلاگ دکتر مهدی موسوی- 1390/8/5)


همین 11 سال پیش بود که اولین سایت «غزل پست مدرن» افتتاح شد. بعدها در سال 1381 آن را رها کردم و برای نزدیک شدن به مخاطبان و دوستداران ادبیات به محیط «وبلاگ نویسی فارسی» آمدم. در این سال ها در کنار شما نفس کشیدم و نوشتم و خواندم... اما بعد اتفاقات دو سال گذشته و سه بار فیلـ-ترینگ وبلاگ و بعد از آن مسدود شدن وبلاگ ها و از بین رفتن تمام مطالب، ایده ی ایجاد یک سایت شخصی به ذهنم رسیده بود. مخصوصا حالا که وبلاگ، روزنوشت شده و شاید شعرها و مقالات و... لای نوشته های روزانه گم شوند...

اما فشار کاری و دغدغه های زیاد در دنیای ادبیات، هیچ وقت فرصت عملی شدن این ایده را فراهم نمی کرد. تا اینکه جناب «حمیدرضا امیرخانی» لطف کردند و بدون هیچ چشمداشت مالی یا... به من پیشنهاد تاسیس این سایت را دادند، سپس آن را ثبت و طراحی کردند. مطمئنا لطف ایشان را فراموش نخواهم کرد و دوستان نیز قدر زحماتشان را خواهند دانست. واقعا برای من مایه ی خوشحالی و افتخار است که ادبیات و اندیشه، پل ارتباطی ام با آدم هایی چنین عزیز می شود.

در مرحله ی نهایی، خانم دکتر «فاطمه اختصاری» که مدیریت سایت را برعهده دارند زحمت کشیدند و مطالب را از من گرفتند و در آن آپلود کردند. کاری که هنوز هم ادامه دارد و قرار است شاهد سایتی پویا و فعال باشیم. در اینجا تشکر ویژه ای نیز از ایشان دارم که بالعکس بعضی دوستان تازه به دوران رسیده، به جای رقابت ناسالم و زیرآب زنی و تخریب، همیشه در کنار شعر و ادبیات واقعی بوده اند.

این سایت شامل بخش هایی نظیر: شعر، مقالات، روزنوشت ها، معرفی کتاب، دکلمه، آلبوم عکس، پیوند به سایت های مفید، ترانه، دانلود و داستان می باشد. البته فعلا در هر بخش تعدادی از آثار قرار گرفته و قرار است هر ماه آثار جدیدی به آنها اضافه شود.

درضمن در این شماره می توانید آثاری از هنرمندان مهمان را هم بخوانید و بشنوید: اشعاری از وحید نجفی، الهام میزبان، محسن عاصی، دکتر الهام حیدری و همچنین مقالاتی از دکتر محمد حسینی مقدم و دکتر فاطمه اختصاری. درضمن با توجه به فیلـ-تر بودن اکثر جاهایی که موزیک «شاعر تمام شده» را برای دانلود گذاشته بودند این موزیک هم برای دانلود ویژه در بخش دانلود دکلمه (چون بخش ویژه ای برای دانلود موسیقی در نظر گرفته نشده است) قرار دارد.

در هر صورت حسابی در سایت بگردید و مطالب را بخوانید. هر ضعفی که دیدید و باید اصلاح شود، هر پیشنهاد جالبی که دارید، هر کمکی که برای سایت می توانید بکنید (نظیر طراحی بنرها و...)، هر اثری از سید مهدی موسوی یا هر آدم دیگری که به نوعی به غزل پست مدرن ربط پیدا می کند و فکر می کنید جایش در این سایت خالی ست، و بالاخره هر حرفی که داشتید به وبلاگ مدیر سایت (خانم اختصاری) مراجعه کنید و برای ایشان کامنت بگذارید تا به آن رسیدگی شود.

اما نکته ی خیلی خیلی مهم: من کماکان در این وبلاگ هر شب مثل سابق خواهم نوشت و اینجا را تنها نخواهم گذاشت. اگر روزی اینجا به روز نشد مطمئن باشید اتفاق خیلی بدی برایم افتاده است... دوستتان دارم «و خاصیت عشق این است...»

مرا تنها نگذارید:

سایت شخصی «سید مهدی موسوی»

www.mehdimoosavi.com

 



:: بازدید از این مطلب : 394
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 27 ارديبهشت 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : blogkhan


پدر تو تکثیر یه درد دوباره ای

پدر تو معنی زندگی شاعرانه ای

پدر تو خشم کوچه ای که تو مشتته

پدر تو شاعر نسلی هستی که پشتته

(شاهین نجفی)

 

روز پدر را به «سید مهدی موسوی»

«پدر غزل پست مدرن»

تبریک می گوییم

به امید روزی که شاهد چاپ بی دغدغه ی همه ی کتاب هایش باشیم


 

 



:: بازدید از این مطلب : 336
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 27 ارديبهشت 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : blogkhan
تو را گم می‌کنم هر روز و پیدا می‌کنم هر شب
بدین‌سان خواب‌ها را با تو زیبا می‌کنم هر شب

تبی این کاه را چون کوه سنگین‌ می‌کند، آن‌گاه
چه آتش‌ها که در این کوه برپا می‌کنم هر شب

تماشایی‌ست پیچ و تاب آتش‌ها، خوشا بر من
که پیچ و تاب آتش را تماشا می‌کنم هر شب

مرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی ای دوست
چگونه با جنون خود مدارا می‌کنم هر شب

چنان دستم تهی گردیده از گرمای دست تو
که این یخ‌کرده را از بی‌کسی ها می‌کنم هر شب

تمام سایه‌ها را می‌کشم بر روزن مهتاب
حضورم را ز چشم شهر حاشا می‌کنم هر شب

دلم فریاد می‌خواهد، ولی در انزوای خویش
چه بی‌آزار با دیوار نجوا می‌کنم هر شب

کجا دنبال مفهومی برای عشق می‌گردی؟
که من این واژه را تا صبح معنا می‌کنم هر شب

 

محمدعلی بهمنی

 

 

پ.ن: تصنیف چه‌ آتش‌ها:

  همایون شجریان: آواز
  علی قمصری: تار

http://beeptunes.com/track/19352349



:: بازدید از این مطلب : 325
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 27 ارديبهشت 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : blogkhan
هنگام که گریه می‌دهد ساز
این دود سرشت ابر بر پشت

هنگام که نیل چشم دریا
از خشم به روی می‌زند مشت

زان دیرسفر که رفت از من
غمزه‌زن و عشوه ساز داده

دارم به بهانه‌های مأنوس
تصویری از او به بر گشاده

لیکن، چه گریستن، چه طوفان؟
خاموش شبی است هرچه تنهاست

مردی در راه می‌زند نی
و آواش فسرده برمی‌آید

تنهای دگر منم که چشمم
طوفان سرشک می‌گشاید

نیما

 



:: بازدید از این مطلب : 348
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 27 ارديبهشت 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : blogkhan
از مهر چه گفتم من و از کینه چه گفتی
آوخ که به این عاشق دیرینه چه گفتی

خون می‌چکد از بوسه‌ی گرمت چه بگویم
ای نشتر جان‌سوز به این سینه چه گفتی

چون شمع سراپا شرر گریه‌ام ای خار
با این تن پرآبله و پینه چه گفتی

ای کاش که از رستم پیروز نپرسند
از کشتن سهراب به تهمینه چه گفتی

از خویش مکدّر شد و چشم از همگان بست
ای آه جگرسوز به آيینه چه گفتی

فاضل نظری



:: بازدید از این مطلب : 312
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 27 ارديبهشت 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : blogkhan
چه بد کردم؟ چه شد؟ از من چه دیدی؟
که ناگه دامن از من درکشیدی

چه افتادت که از من برشکستی؟
چرا یکبارگی از من رمیدی؟

به هر تردامنی رخ می‌نمایی
چرا از دیده‌ی من ناپدیدی؟

ترا گفتم: که مشنو گفت بدگوی
علی‌رغم من مسکین شنیدی

مرا گفتی: رسم روزیت فریاد
عفا‌الله، نیک فریادم رسیدی

دمی از پرده بیرون آی، باری
که کلّی پرده‌ی صبرم دریدی

هم از لطف تو بگشاید مرا کار
که جمله بستگی‌ها را کلیدی

نخستم برگزیدی از دو عالم
چو طفلی دربرم می‌پروریدی

لب خود بر لب من می‌نهادی
حیات تازه در من می‌دمیدی

خوشا آن دم که با من شاد و خرّم
میان انجمن خوش می‌چمیدی

ز بیم دشمنان با من نهانی
لب زیرین به دندان می‌گزیدی

چو عنقا، تا به چنگ آری مرا باز
ورای هر دو عالم می‌پریدی

مرا چون صید خود کردی، به آخر
شدی با آشیان و آرمیدی

تو با من آن زمان پیوستی ای جان
که بر قدم لباس خود بریدی

از آن دم بازگشتی عاشق من
که در من روی خوب خود بدیدی

من ارچه از تو می‌آیم پدیدار
تو نیز اندر جهان، از من پدیدی

مراد تو منم، آری، ولیکن
چو وابینی، تو خود خود را مریدی

گزیدی هرکسی را بهر کاری
عراقی را برای خود گزیدی

فخرالدین عراقی

 



:: بازدید از این مطلب : 347
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 27 ارديبهشت 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : blogkhan
ای پیش پرواز کبوتر های زخمی

بابای مفقود الاثر! بابای زخمی!

دور از تو سهـــم دختــر از این هفته هم پر

پس کی؟ کی از حال و هوای خانه غم پر؟

تا  یاد  دارم  برگی  از  تاریـــخ  بودی

یک قاب چوبی روی دست میخ بودی

توی کتابـــم هر چـه بابا آب می داد

مادر نشانم عکس توی قاب می داد

اینجا  کنــــار  قاب  عکست  جان  سپردم

از بس که از این هفته ها سر کوفت خوردم

من بیست سالم شد هنوزم توی قابی

خوب یک  تکانی  لا اقل  مرد حسابی!

یک بار هم از گیر و دار قاب رد شو

از سیـــم های خاردار قاب رد شو

برگرد تنهــا یک بغـــل  بابای من باش

ها! یک بغل برگرد، تنها جای من باش

ای دست هایت  آرزوی دستهایم

ناز و ادایم مانده روی دست هایم

شاید تو هم شرمنده یک مشت خاکی

یک مشت خاک بی نشان و بی پلاکی

عیبــی ندارد خاک هـــم باشی قبــول است

یک چفیه و یک ساک هم باشی قبول است!!

تنها تلاشش انتظار است و سکوت است

پروانه ای  که  تـــوی  تار  عنکبوت  است

امشب عروسی می کنم جای تو خالی

پای  قبــاله  جای  امضــــای  تو  خالی

ای عکس هایت روی زخم دل نمک پاش

یک بار هم  بابای  معلوم  الاثر  باش



:: بازدید از این مطلب : 361
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 27 ارديبهشت 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : blogkhan
تو ماهی و من ماهی این برکه ی کاشی..

اندوه  بزرگی ست  زمانــی  که  نباشی!

آه  از  نفس  پاک  تو  و صبـــح نشابور

از چشم تو و حجره ی فیروزه تراشی..

پلکی بزن ای مخزن اسرار که هر بار

فیروزه  و  یاقـوت  به  آفاق  بپاشی!

ای باد سبک سار! مرا بگذر و بگذار!

هشدار! که آرامش ما را نخراشی..

هرگــز  بـه  تـــو  دستم  نرسد  ماه  بلندم!

اندوه بزرگی ست چه باشی.. چه نباشی..

---

دانلود آهنگ ماه و ماهی با صدای حجت اشرف زاده



:: بازدید از این مطلب : 395
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 27 ارديبهشت 1394 | نظرات ()